دانشجویان رشته مدیریت امور فرهنگی جهاد دانشگاهی بندرعباس

این وبلاگ فضائی است برای تبادل دانش میان اساتید و دانشجویان رشته مدیریت امور فرهنگی جهاد دانشگاهی بندرعباس

دانشجویان رشته مدیریت امور فرهنگی جهاد دانشگاهی بندرعباس

این وبلاگ فضائی است برای تبادل دانش میان اساتید و دانشجویان رشته مدیریت امور فرهنگی جهاد دانشگاهی بندرعباس

جزوه صنایع فرهنگی

باسلام و تشکر از زحمات جناب استاد شهرزاد _ جزوه صنایع فرهنگی ورودی 90
  بسمه تعالی
جهاد دانشگاهی مرکز بندر عباس
دانشگاه جامع علمی - کاربردی
درسنامه
صنایع فرهنگی
تهیه و تدوین : عادل شهرزاد
مهرماه 1392
پیشگفتار :
آنچه که در این مختصر بدان پرداخته خواهد شد در چهار بخش قابل دسته بندی
است.
بخش اول به تعریف صنایع فرهنگی و انواع آن می پردازد، و سعی شده است تا با
توجه به تعدد تعاریف موجود ، مشترکات آنها بعنوان تعریف واحد صنایع فرهنگی
ارائه شود.
در بخش دوم چهار چوب نظری و تئوریهای جامعه شناختی مطرح گردیده ، عمده
این چهار چوب برگرفته از دیدگاه جامعه شناختی از مکتب فرانکفورت بوده که
بعنوان مهمترین مکتب جامعه شناسی در این زمینه سعی دارد تا وضعیت این بخش
از فرهنگ را در نظام سرمایه داری و همچنین مبادلات سیاسی جدید مطرح نماید.
بخش سوم به وضعیت صنایع فرهنگی در ایران و چالشهای پیش روی آن پرداخته و
با ذکر مثالهائی بر آن است تا جایگاه ایران را ( بعنوان متمدن ترین کشور دنیا ، به
استناد مدارک تاریخی و باستان شناسی )بازگو نماید .
دربخش چهارم - که بعنوان بخش پایانی است - راه حل هائی را جهت برون رفت از
وضعیت موجود صنایع فرهنگی کشور ارائه نموده است .
جهاد دانشگاهی مرکز بندر عباس
دانشگاه جامع علمی - کاربردی
عادل شهرزاد
مهرماه 1392
مقدمه:
از زمان خلق نخستین تصاویر بر دیواره های غارها، زمان زیادی می گذرد و طرحهای خام و
مبهمی در مغز انسان شکل گرفت که همه اینها ازجمله تلاشهای انسان برای گریز از ظلمت و
تباهی بوده است .درطول زمان این نیاز سیر تکاملی یافته و آثاری آراسته و پیراسته به جای
نهاده که بسیار ارزنده است.
هنر، صنعت، فن، صنایع مستظرفه و صنعت فرهنگ کلمات و تعابیری هستند که هر کدام در
یک دورة تاریخی، به فعالیتی اشاره داشته اند که امروزه بدان صنایع فرهنگی اطلاق می شود.
نقش و اهمیت صنایع فرهنگی بعنوان هنری مقدس، صنعتی مستقل، بومی و اصیل با جنبه های
قوی کاربردی از جهات هنری، اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی برای همگان آشکار است،
امروزه تولید صنایع فرهنگی در دستور کار بسیاری از کشورهای جهان قرار گرفته و تلاش
می شود در تمامی کشورهای جهان این صنایع با قیمت ارزان در اختیار توریست ها قرار گیرد،
زیرا در عمل و تجربه ثابت شده که برای اشاعه فرهنگ هر کشوری می توان از این پتانسیل
یعنی گردشگران استفاده کرد.
عصر قدرت نمایی ماشین و خستگی دنیای دیجیتال، احتیاج به اقتصادی دارد که با ماهیتی
متفاوت، روح انسان ها را آرامش داده و عرصه رقابت اقتصادی را نیز مدیریت کند .این گونه
است که نام" صنایع فرهنگی "در رده اول برنامه ریزی های اقتصادی کشورها قرار می گیرد.
صنایع فرهنگی، قدمت و پیشینه ای دیرینه در کشورمان دارد .از فرش کاشان و تبریز گرفته تا
ظرف های سفالی و قلمکاری شده که زینت بخش سفره های ایرانیان می باشد و همچنین
هزاران هزار مورد دیگر که متعلق به تمدن هزاره ایران اسلامی بوده است .در حالی که تنها
صنعت فرهنگی تمدن غرب، صنعت سینما بوده که کاملاً جنبه اقتصادی و سیاسی دارد.
آمار سالیانه یونسکو در حوزه صنایع فرهنگی، نشان می دهد که جایگاه ایران در این آمار بسیار
پایین است و اگر مدیران فرهنگی کشور برای توسعه این صنایع اقدامی جدی در پیش نگیرند،
ما در مدت کوتاهی شاهد از دست دادن ظرفیت های کشور خواهیم بود .
چه شده است که ما با چنین پشتوانه هایی، اکنون این چنین تهیدست و بی بضاعت در این
عرصه قرار گرفته ایم .این خود آسیب جدی است که باید برای آن برنامه ای مدون جهت توسعه
و ساماندهی این صنعت در کشور انجام شود.
1 - تعریف صنایع فرهنگی :
صنایع فرهنگی گونه ای از صنعت است که به خلق ایده، تولید و توزیع محصولات و خدماتی
می پردازد که ماهیت فرهنگی دارند و مخاطب آ نها جنبه ها و ابعاد فرهنگی فرد و جامعه است .
از آ نجایی که تولید محصولات و خدمات فرهنگی بر خلاقیت، مهارت، دانش و استعداد
تولیدکنندگان آن استوار است، صنایع فرهنگی را صنایع خلاق نیز مینامند.
و اما از منظری دیگر : صنایع فرهنگی عبارت است از کلیه تولیدات فرهنگی که از یک روحیه
خلاق و بر اساس حس زیبا شناسی نشات گرفته و حاوی یک پیام فرهنگی است که بر ذهن افراد
اثر گذاشته و دارای قابلیت تکثیر وتولید انبوه است .
2 - انواع صنایع فرهنگی :
صنایع فرهنگی از شاخه های مختلفی تشکیل شده است، که هر شاخه به انواع گوناگونی از
صنایع فرهنگی تقسیم میشود.
-1 صنایع فرهنگی هنری :شامل سینما، تئاتر، هنرهای تجسمی، موسیقی، نمایشگاه های -2
هنری، مد و طراحی لباس، طراحی دکوراسیون، صنایع دستی و پویا نمایی .
-2 صنایع فرهنگی چندرسانه ای :شامل ماهواره، رادیو، تلویزیون، وب سایت های -2
اینترنتی و تبلیغات
-3 صنایع فرهنگی مکتوب : شامل کتاب ها، نشریات و رزونامه ها. -2
-4 صنایع فرهنگی سرگرمی : شامل موزه داری، جشنواره ها، تفریحات، گردشگری، -2
اسباب بازی و بازی های رایانه ای.
-3 ویژگی های صنایع فرهنگی :
ویژگی های صنایع فرهنگی در دو بعد فرهنگی و صنعتی قابل بررسی است .
-1-3 بعد فرهنگی :
-صنایع مختلف، محصولاتی تولید می کنند که تنها ارزش فیزیکی دارند و ماد ه ی اولیه بیشتر
آن ها را طبیعت فراهم می کند .این محصولات غالباً معنا و مفهوم خاصی را منتقل نمی کنند .
اما ماده اولیه تولیدات در صنایع فرهنگی، از احساسات و تراو شهای ذهنی افراد خلاق و اصحاب
فرهنگ گرفته می شود؛ و آنچه ارزش تولیدات و خدمات فرهنگی را رقم میزند، محتوای آن ها
است که یک پیام فرهنگی را به مخاطبان خود انتقال می دهد.
- صنایع فرهنگی در زمر ه صنایع نرم قرار می گیرد؛ اما معمولاً از طریق یک رسانه یا ابزار
انتقال می یابد که ممکن است سخت افزاری باشد .به عنوان مثال فیلم سینمایی یک محصول
صنایع فرهنگی است که ماهیت نرم دارد اما از طریق ابزارهای دیجیتال جابه جا شده و به
فروش می رسد . بنابراین در صنعت فرهنگی باید بین محتوای فرهنگی و ابزار انتقال تفاوت
قائل شد.
- صنایع فرهنگی، هویت بخش هستند .هویت فرهنگی ملت ها و تمدن ها جز از طریق صنایع
فرهنگی با هیچ صنعت دیگری نمی تواند به دیگران معرفی شود .صنایع فرهنگی، بار فرهنگی
بسیار سنگینی دارند و اگر زمانی کشوری نتواند در مقابل بار صنایع فرهنگی تولیدی دیگران
بایستد، به طور کلی هویت خود را از دست خواهد داد و بازگرداندن این هویت از دست رفته
کاری ناممکن خواهد بود.
-2-3 بعد صنعتی :
صنعت با تولید و توزیع نظام مند کالاها و خدمات سر و کار دارد .بنابراین فعالیتهای فرهنگی
آنگاه می توانند مصداق صنایع فرهنگی باشند که فعالیت ها و فرآیندهای جاری در آن ها بر
اساس شیو ه های صنعتی مدرن انجام شوند.
در صنایع فرهنگی مانند دیگر صنایع باید اهداف اقتصادی داشت . برای فعالیت های فرهنگی
باید انگیزه و هدف اقتصادی نیز داشت تا در زمره صنایع فرهنگی قرار گیرد.
از آن جایی که یکی از ابعاد مهم در صنعت، تولید انبوه است .در صنایع فرهنگی مانند سایر
صنایع تولید باید به صورت انبوه صورت گیرد.
فناوری، زیربنای صنایع فرهنگی است .در حال حاضر در صنایع فرهنگی از فناوری های
پیشرفته استفاده می شود. به عنوان مثال در صنعت سینما، فناوری جایگاه بسیار مهمی دارد .
فناوری ابزار تولید است و برای طراحی و تولید محصولات و خدمات فرهنگی به این ابزار نیاز
است.
-4 اهمیت صنایع فرهنگی :
الف ) نقش صنایع فرهنگی در توسعه فرهنگی :
توسعه فرهنگی نسبت به سایر ابعاد توسعه از بار ارزشی بیشتری برخوردارست؛ و در ساختار
فرهنگ یک جامعه به نیازهای معنوی و غیر مادی در زندگی افراد برای هرگونه رشد و تغییر و
تحول توجه می کند.این فرایند بر حوزه ادراکی، شناختی، ارزشی، و گرایش انسان ها و قابلیت
های فردی تأکید می کند و انسان ها را شخصیت ویژه ای برای جامعه آماده می کند، این آمادگی
در واقع همان فرایند اجتماعی شدن است که در قالب نقش ها و کارکرد های نظام اجتماعی قابل
بررسی است. منظور از توسعه فرهنگی دگرگونی است که از طریق تراکم برگشت ناپذیر عناصر
فرهنگی (تمدن)در یک جامعه معین صورت می گیرد و بر اثر آن جامعه کنترل موثری را بر محیط
طبیعی و اجتماعی اعمال می کند. در این تراکم برگشت ناپذیر معارف،فنون،دانش،و مناسک به
عناصری که از پیش وجود داشته از آن مشتق شده افزوده می شود.
در واقع در توسعه فرهنگی سنن و تجارب گذشته و قدیمی یک جامعه،حالت انباشت پذیر به
خود می گیرند؛ و این مسئله مبنایی برای رشد یک جامعه است، بر اساس سنت و تجارب
گذشتگان می توان آینده ای نو بر اساس شناختی از نیازها و شرایط تازه بازاندیشی و بازسازی
کرد.
این مسئله منجربه خود باوری جامعه شده است و توانائی های بالقوه و خلاق انسان را در زمینه
فرهنگی شکوفا می کند؛ و این مسئله خود در شکل گیری و هویت فرهنگی جامعه نقش مهمی
دارد.
در بررسی توسعه فرهنگی باید اشاره به کیفیت سطح زندگی و فرهنگ جاری در یک جامعه کرد،
بر این اساس وظیفه اصلی هر برنامه توسعه فرهنگی بی درنگ برآورده کردن نیاز های فرهنگی
است، تا از این طریق مردم به صنایع فرهنگی که به زندگی و رشد فرهنگ آن ها دوام
توسعه فرهنگی در » می بخشند؛ دسترسی بیشتری می یابند. از دیدگاه کارشناسان یونسکو
جهت اعتلاء بخشیدن به تلاش های مربوط به آفرینش است که تأکید بر هنرها، تشویق به تولید
صنایع فرهنگی، بهبود آموزش های هنری، مشارکت مردمی، توسعه کتب ،مطالعه ،سواد، انتشار
علمی، مطبوعات، رعایت حق مؤلف، تولیدات داخلی، میراث فرهنگی، بسط مبادلات فرهنگی،
«. ادراک متقابل فرهنگ ها، انتشار شاهکارهای نمونه، مبادله اطلاعات . آموزش عمومی و... دارند
بخشی از مطالعات حوزه توسعه فرهنگی در قالب سیاست های فرهنگی که نوعی ضرورت
توسعه مند، پویا و همه جانبه را بیان می کند. سیاست فرهنگی سنتی آن بخش از توسعه
افزایش شناخت جهانی از آثاری از میراث فرهنگی است که ارزش » فرهنگی است که هدف آن
های نخبگان را بیان میکند. در اینجا هدف آن است که فرهنگ به مدد اشکال مختلف ارتباطی در
دسترس افراد قرار گیرد .
بین توسعه فرهنگی و رشد سرمایه فرهنگی جوامع نیز به نوعی ارتباط ضروری یافت می شود. در
واقع از دیدگاه " پیر بوردیو " مفهوم سرمایه فرهنگی دارای سه بعد اصلی است، بعد تجسم
یافته یا ذهنی ، بعد عینی ، بعد نهادی " بوردیو " در این سه وجه اشاره به تمایلات و گرایشات
روانی افراد، میزان مصرف صنایع فرهنگی و ارتقاء مدارک، مدارج تحصیلی و علمی فرهنگی افراد
جامعه می کند؛ که در سنجش هویت فرهنگی و توسعه پایدار فرهنگی جوامع نقش بسزایی
به اعتقاد صاحب نظران توسعه، سرمایه فرهنگی خود شاخصی از توسعه فرهنگی به شمار ». دارد
می رود. با توجه به اهمیت تأمین سرمایه فرهنگی، لازم است که سیاستگذاران فرهنگی شناخت
کاملی از این سرمایه، برآوردی از رشد آن در جامعه در اختیار داشته باشند و چگونگی تحولات
آن را بدانند و منابع را برای تأمین این نیاز در رشد صنایع فرهنگی جامعه به گونه ای متناسب
تخصیص دهند.
ب) سیاست فرهنگی و صنایع فرهنگی :
سیاست فرهنگی از جمله مفاهیم تازه ای است که در کشوره ای جهان در چند دهه اخیر به آن
توجه شده است؛ با توجه به اینکه فرهنگ به عنوان یکی از زمینه های اصلی توسعه و پی بردن به
امکان مدیریت فرهنگی برای تغییر در عناصر فرهنگی ودست یابی به اهداف از پیش تعیین شده،
بستر مناسبی را برای شکل گیری مفهوم سیاست فرهنگی به وجود آورده است، می توان گفت که
اصطلاح سیاست فرهنگی شامل همان ارزش ها و اصولی است که، افراد جامعه در مسائل فرهنگی
هدایت و راهنمایی می کند. هدف سیاست فرهنگی پیشرفت و پویایی نوین و نظام مند جامعه
است.
سیاست فرهنگی مرتبط با صنایع فرهنگی در دو بعد قابل بررسی است، سیاست فرهنگی سنتی،
به افزایش جذب فرهنگ به وسیله طبقات فرهیخته توجه می کند، این به خودی خود خوب است،
اما هدف این سیاست افزایش شناخت جهانی از میراث فرهنگی است که ارزش های نخبگان و
تاریخ جامعه را بیان می کند، این یک واقعیت است که مردم به فرهنگ سنتی به میزان اندک
توجه دارند و از تجهیزات گروهی چون (موزه و کتابخانه و...) استفاده می کنند. سیاست فرهنگی
مبتنی بر یادگیری است که خود اساساً از تحصیل آموزش » جدید در ارتباط با صنایع فرهنگی
های تخصصی ترکیب می گردد. در این نوع سیاست، صنایع فرهنگی مجموعه ای از نشانه هایی
است که آدمی از طریق آن می تواند به تعیین وضع خویش در جهان بپردازد و بنا به نیاز،استعداد
و قابلیتش در آن غوطه می خورد، تا خود را بیان کند. صنایع فرهنگی در تحلیل نهایی بستگی
دارد به غنی کردن و شکل دادن فرهنگ شخصی هر فرد به نحوی که او را قادر سازد فرهنگ
خود را بیان کند و فرهنگ خود را تولید کند.
با توجه به اینکه امروزه تمام جوامع تحت تأثیر فرایند های جهانی شدن قرار گرفته اند و همین
پیامد باعث گردیده که جوامع در عرصه های گسترده بین المللی حضوری جدی تر و رقابت
پررنگ تری داشته باشند؛ بسیاری از کشور ها به برنامه ریزی جدی برای توسعه توانمندی ها و
ظرفیت های فرهنگی مورد نیاز خود برای پیروزی و درخشش در عرصه های مختلف پرداختند .
مقوله ای که به صورت شفاف و برجسته توجه مدیران و محققان را به خود جلب کرده، مرور
اهمیت به فرهنگ و اولویت صنایع فرهنگی است، بسیاری از کشورها در حال توسعه برای بهره
مندی از مواهب طبیعت و توانمندی های صنعتی و توسعه ای به عنوان شایستگی های محوری و
کلیدی خود فرهنگ را به عنوان بستر و زیر ساخت های اصلی جامعه و سیاست های خود درنظر
می گیرند، پس به طور کلی می توان گفت که روند توجه و تلاش معطوف به سیاست گذاری ها در
بسیاری از کشورهای مختلف جهان در تلاش برای ایجاد صنایع فرهنگی، روند جهانی است که
البته، بنابر اوضاع اجتماعی و سیاسی محلی در هر کشور، شکل متفاوتی به خود می گیرد.
نگاهی عمیق تر به حوزه فرهنگ نشان میدهد که سیاست گذاری و بر نامه ریزی فرهنگی در
ایران چندان به مثابه موضوعی دانشگاهی توجه نشده و دانش چندانی نیز در این زمینه تولید
نشده است. با این حال در مجموع می توان گفت که در حوزه برنامه ریزی و سیاست گذاری
فرهنگی که به نوعی منجربه ایجاد صنایع فرهنگی شود؛ از نظر دانش نظری فقیر هستیم براین
اساس به دو دلیل بسیار عمده این مسئله از ضروریات امروزین جامعه به شمار می آید.
الف) یکی آن است که ایران، کشوری است که در مسیر توسعه پایدار و همه جانبه علی
الخصوص توسعه فرهنگی گام بر می دارد، و با توجه به نقش اساسی فرهنگ در امر توسعه- که
پیش از این بدان اشاره شد- لزوم توجه به سیاست فرهنگی اجتناب ناپذیر است. دوم به،
ناهنجاری ها و ضعف های فرهنگی ای باز می گردد؛که گویی امروزه دامن گیر جامعه ایرانی شده
است؛ و متأسفانه، هر روز به میزان بیشتری برای ما آسیب زا ست، برای مثال می توان به رواج
فرهنگ فردگرایی یا منفعت مداری شخصی، ضعف تعلق به هویت ملی، رواج فرهنگ قانون
گریزی، فقدان پویایی و نشاط فرهنگی، پرهزینه بودن فعالیت های فرهنگی در جامعه، تعارض
هنجار ها و ارزش های فرهنگی، تهدیدات فرهنگی ناشی از پدیده جهانی سازی، مصرف گرایی
مفرط، ابهامات هویتی نسل جوان، کاهش اعتبارات فرهنگی گروه های مرجع فرهنگی ارزشی
جامعه و... به عنوان مهمترین مشکلات فرهنگی در امر توسعه و سیاستگذاری فرهنگی اشاره
نمود .
ج ) تاثیر گذاری صنایع فرهنگی :
امروزه فرهنگ به پدیده ای فراگیر و در اختیار توده های مردم تبدیل شده است و محصولات
فرهنگی در سطح وسیعی وارد زندگی مردم شده است . در جهان امروز رمز ماندگاری و
گسترش هر پیام فرهنگی در تبدیل شدن آن به یک محصول با تولید انبوه است .در این حالت
است که فرهنگ به طور ملموسی وارد زندگی روزمره جمع کثیری از مردم شده و با زندگی آن
ها تلفیق گردیده و ماندگار می شود.
اگر تمدن ها و فرهنگ ها سعی در تأثیرگذاری بر روی مردم دارند و می خواهند فرهنگ خود را
دراقصی نقاط جهان عرضه کنند، باید بخش مهمی از مدیریت فرهنگی را به صنایع فرهنگی
اختصاص دهند.
همچنین ایجاد زمینه های اقتصادی و خودگردانی در موسسات فرهنگی که همواره به عنوان
مراکزی برای هزینه بودجه به آن ها نگاه می شده است نیز از طریق صنایع فرهنگی قابل تحقق
است.
توسعه صنایع فرهنگی با وحدت ملی و همبستگی مردم، آموزش و پرورش، رادیو و تلویزیون،
تشکل سیاسی و عمومی، امنیت کشور، اخلاق، دین، سنت، هنر و تفریحات رابطه مستقیم
دارد.
از ویژگی های صنایع فرهنگی هویت بخشی آنهاست. به عنوان نمونه هویت اسلامی و انقلابی ما
را جز صنایع فرهنگی هیچ صنعت دیگری نمی تواند به دنیا معرفی کند . چطور می توان
تصویری مثبت از ایران در جهان ارائه کرد و از صنایع فرهنگی کمک نگرفت . برخی از عوامل
اهمیت پرداختن به صنایع فرهنگی عبارتند از:
•صنایع فرهنگی بیان کننده هویت ملی - مذهبی هستند
•صنایع فرهنگی اطمینان و اعتماد به نفس ایجاد می کنند.
•صنایع فرهنگی نمایانگر تعلق می باشند.
•صنایع فرهنگی مشوق جریان آزاد ایده ها هستند.
•صنایع فرهنگی تسهیل کننده درک متقابل هستند.
د) اهمیت صنایع فرهنگی در انتقال فرهنگی :
انتقال فرهنگی، فرایندی است که آن بوسیله، فرهنگ از طریق آموزش از نسلی به نسل دیگر
منتقل می شود. فرهنگ را به طریق زیستی نمی توان به ارث برد. هر نسلی فرهنگ خویش را
می آموزد و سپس آن را، همراه با تغییراتی که در عصر خود حاصل شده، به نسل بعد از خود
می آموزاند.
انتقال فرهنگی، تداوم فرهنگ را امکان پذیر می سازد. در واقع تا زمانی که عوامل تغییر و
دگرگونی فرهنگ، قوی و قدرتمند نباشند، اعضای جامعه در برابر دگرگونی فرهنگ مقاومت و
مخالفت می کنند. برای مثال در هر فرهنگی، شیوه خاصی برای لباس پوشیدن وجود دارد. فقط
هنگامی این شیوه دستخوش تغییر می گردد که تحت تأثیر عوامل فرهنگی نو و جدید (نوآوری
فرهنگی) قرار گیرد و از طرف اکثریت جامعه مورد پذیرش قرار گیرد.
انتقال فرهنگ به دو صورت انجام می شود :
-1 مستقیم: آن است که نسل جدید در ارتباط با نسل قدیم فرهنگ را به طور مستقل فرا
می گیرد. اینگونه انتقال فرهنگی از طریق آموزش صورت می گیرد که در این حالت یا پدر و مادر با
امر و نهی، کودک خود را با هنجارها و موازین اخلاقی جامعه و به طور کلی با فرهنگ آشنا
می سازند؛ و یا انجام این کار بر عهده نهادهایی همچون آموزش و پرورش و ... است.
-2 غیر مستقیم: آن است که فرزندان، خود با دیدن و شنیدن و لمس کردن خاصه های
فرهنگی و مشاهده مکرر اعمال و رفتار پدر و مادر در خانواده و سایر افراد در جامعه آن را فرا
می گیرند. مثلاً کودک، نماز خواندن پدر و مادرش را می بیند و آن را تقلید می کند و اعمالش را
انجام می دهد و به تدریج عمیقاً آداب نماز خواندن را می آموزد.
اگر ا نتقال و گسترش ویژگی های فرهنگی یک جامعه به جامعه دیگر صورت پذیرد، این
فرایند اشاعه فرهنگی گفته می شود. گاهی از روند آموزش فرهنگ در بین نسل ها و انتقال
فرهنگی تحت عنوان فرهنگ پذیری هم یاد می شود، ولی باید یادآورد شد که تفاوت هایی بین
آن ها وجود دارد. فرهنگ پذیری مرحله بعد از انتقال فرهنگی است، در واقع فرهنگ پذیری
جریانی است که فرد تمام زمینه های فرهنگی را می شناسد و بطور ژرف و عمیق می پذیرد و خود
را با آن سازگار می سازد. گاهی نیز به دلیل برتری تکنولوژیکی و قدرت نظامی و سلطه سیاسی و
اقتصادی، پدیده های فرهنگی یک جامعه بر جامعه دیگر تحمیل می شود و این شق دوم
فرهنگ پذیری است که اجباری است و دیگر حالت طبیعی و اختیاری ندارد. در حقیقت وام گیری
عنصرهای فرهنگی از فرهنگ های بیگانه است. وقتی که فرد از کودکی، از طریق آموزش با
هنجارهای جامعه آشنا شده و آن ها را می آموزد تا به مرحله اجرا درآورد و متناسب با آن عمل
کند، جامعه پذیری روی داده است بنابراین جامعه پذیری در راستای انتقال فرهنگی رخ می دهد؛ و
در این راستا مهمترین عامل انتقال فرهنگی صنایع فرهنگی خواهد بود .
ه) نقش صنایع فرهنگی در رونق تولید ملی :
یکی از مسائل مهم در حمایت از تولید ملی، اولویت گذاری و انتخاب صنایعی است که باید در
تولید ملی به آ نها پرداخت. با توجه به فرصت ها و تهدیدات و منابع محدود مالی، نیروی
انسانی، تجهیزاتی و... امکانات کشور را باید در برخی از صنایع استراتژیک متمرکز نمود. در
این راستا هنگامی که بحث از تولید ملی، ثروت آفرینی ملی، اشتغال زایی، رشد تولید ناخالص
ملی و ... می شود، نگاه ها ابتدا به سمت صنایعی چون نفت، گاز، پتروشیمی، خودروسازی،
فولاد، سیمان و ... می رود و دیگر صنایع چندان مورد توجه قرار نمی گیرد .در حالی که اگر
شاخص های ثروت آفرینی، اشتغال زایی، رشد اقتصادی و ... را در نظر بگیریم، صنایع فرهنگی
یکی از اولویت ها خواهد بود.
صنایعی که مواد اولیه آنها از خلاقیت انسان شکل میگیرد و نه تنها بیشترین درآمد زایی و
اشتغال زایی را دارند، بلکه از لحاظ فرهنگی، اجتماعی، امنیتی و سیاسی نیز بسیار مهم اند.
نقش صنایع فرهنگی در رونق تولید ملی در ابعاد زیر قابل بررسی است.
ه - 1) نقش صنایع فرهنگی در بعد ثروت آفرینی ملی :
میزان فروش محصولات فرهنگی نظیر برخی از فیلم های سینمایی، سریال های شبکه خانگی،
کتاب های رمان، انیمیشن ها و بازی های کامپیوتری بسیار بالاست .صنایع فرهنگی یکی از
پرسودترین حوزه های تولید ملی است. چرا که با سرمایۀ کمتر و نیز زمان کمتر بازگشت
سرمایه، ثروت بیشتری تولید می کند . در صنایع فرهنگی به دلیل ماهیت نرم آن، می توان از
قابلیت های شبکه های اینترنتی و تجارت الکترونیک استفاده کرده و بازار این صنایع را بدون
محدودیت های زمانی، مکانی و جغرافیایی در گستره جهانی تعریف نمود.
بدین ترتیب با تسهیل عرضه و گسترده شدن بازار، میزان فروش محصولات فرهنگی افزایش
چشمگیری می یابد که منجر به افزایش ثروت آفرینی ملی می شود.
ه – 2 ) نقش صنایع فرهنگی در بعد اشتغال زایی :
از آنجا که فرهنگ و اقتصاد ایستا نیستند و روابط میان آن دو نیز پویا است . بر پایه ی این
رویکرد، الگوی توسعۀ واحدی برای همۀ شرایط مناسب نیست و شرایط اقتصادی، اجتماعی،
فرهنگی و نهادهای گوناگون، نیازمند راه کارهای متفاوت هستند. در این شرایط است که تکثیر
گرایی و ناهمگونی ضرورت خواهد داشت . در چارچوب توسعه ی فراگیر، ابزار به هم پیوستن
دغدغه های اقتصادی و فرهنگی عبارت است از بازگشت به مفهوم بنیادین آفرینش ارزش؛
یعنی جایی که آفرینش ارزش اقتصادی و فرهنگی را بتوان به گونه ی پیامدهای فراگرد توسعه
تشخیص داد؛ جایی که خواست دریافت کالاها و خدمات مادی با نیازها و خواسته های ژرف تر
انسان ها با بازشناسی فرهنگی و دل خوشی فرهنگی متعال می شود.
صنایع فرهنگی از ابزارهای مهم توسعه به شمار می آید که مهم ترین اثر خود را از راه افزایش
اشتغال درهر جامعه ای بر جا می گذارد .ابعاد دیگر توسعه ی اقتصادی که از رشد صنایع
فرهنگی نشات می گیرد، عبارت است از بهره گیری بهینه از منابع، گوناگونی تولیدات و
صادرات، ارزش افزوده، رقابت بر پایه ی شایستگی و شناخت مزیت های نسبی در سطح ملی.
میزان سرمایه گذاری لازم برای ایجاد یک شغل مستقیم در صنایع صنعتی بسیار زیاد است،
( صنایعی نظیر پتروشیمی، سیمان و حتی خودروسازی، به بیش از صدها میلیون تومان میرسد؛ در حالی که
میزان سرمایه گذاری لازم برای ایجاد یک شغل مستقیم در صنایع فرهنگی این مبلغ به طور میانگین بین 30
تا 50 میلیون تومان برآورد می شود .)
از طرفی اشتغال زایی در صنایع فرهنگی بسیار متنوع است . زنجیره صنایع فرهنگی دامنه
گسترده ای ازخدمات آموزش، مطالعات راهبردی، ایده پردازی و سناریو نویسی، تولید، تبلیغات،
توزیع و بازاریابی، فروش و ... را در بر می گیرد .از آن جا که کشور با مشکل بیکاری روبروست،
صنایع فرهنگی بهترین فرصت برای حل این مشکل می باشد و بنابراین باید از اولویت های
برنامه های اشتغال زایی دولت و مجلس باشد .متاسفانه در برنامه های دولت، صنایع فرهنگی
جایگاه مناسبی ندارد .چرا وقتی رئیس جمهور، رئیس مجلس و یا وزیری برای افتتاح خط تولید
کارخانه ای به شهرستان های دور سفر می کنند، نباید به یک انتشارات، موسسه تولید فیلم،
یک شرکت تولید کننده بازی رایانه ای، کارگاه اسباب بازی یا صنایع دستی و ... سر بزنند.
اگر هدف دولتها و نخبگان جوامع، ایجاد کسب و کارهای جدید، استفاده از ظرفیتهای بی
استفاده، توسعه ظرفیتهای موجود، حل مشکلات اجتماعی، عدالت اجتماعی و ... است، توسعه
صنایع فرهنگی راهی است که آنان را به سر منزل مقصود میرساند .کوششهایی مانند افزایش
فرصتهایی شغلی، افزایش علاقه و انگیزه شهروندان برای انجام فعالیتهای صنایع فرهنگی،
توانمند سازی آنها برای موفقیت در اجرای فرایند کارآفرینی، ایجاد مکانیزیم های حمایت و
هدایت از کارآفرینان صنایع فرهنگی، بیانگر اقدامات توسعه ای دریک کشور است.
اقدام به اشتغال زایی، عملا با راه اندازی کسب و کار شروع می شود. بنابراین آسانی یا سختی
راه، اندازة کسب و کار از جمله عوامل موثر بر توسعه اشتغال زایی است . ( بر اساس بررسی
نتایج برخی مطالعات ،در کشورایران، 62 درصد مردم بر این باورند که راه اندازی کسب و کار در ایران
سخت است . ) در نتیجه شرایط محیط کسب و کار می تواند در ایجاد انگیزه یا ایجاد مانع برای
شروع یک فعالیت شغلی از بعد فرهنگی برای جوانان بسیار موثر باشد.
-5 مصرف کنندگان صنایع فرهنگی :
با توجه به مباحث مطروحه هم در تعریف فرهنگ و هم در تعریف صنایع فرهنگی اصل مسلم و
بدیهی در تولید صنایع فرهنگی خلاقیت و آفرینندگی است ؛ پس در تولید کالاهای فرهنگی باید
یک آفریننده بود نه یک تولید کننده تکراری و تقلیدی از کالاهای فرهنگی و هنری که در
گذشته تولید شده است .
بر این اساس و با توجه به کارکرد " صنایع فرهنگی " علاوه بر فیلم ، شعر ، کتاب و ... ، شامل :
تولید علوم و پرورش نیروی انسانی هم می گردد .
اما برای تعیین یک سیاست و یا اقدام فرهنگی معتبر که نتیجه آن تولید محصول فرهنگی با
کیفیت باشد ، باید گروه های هدف را مورد شناسائی قرار داد . گروه های هدف انواع گوناگونی
دارند که عبارتند از :
استفاده کنندگان یا مصرف کنندگان صنایع فرهنگی 
تولیدکنندگان فرهنگی 
دولت و سازمان های نیمه عمومی ، انجمن ها و گروهها 
با توجه به اینکه مصرف کنندگان در مرکز تجزیه و تحلیل قرار دارند ، ضوابط زیر از جهت تعیین
تفاوت های رفتاری آن ها در ارتباط با توسعه فرهنگی دارای اهمیت اند :
خصوصیات فردی : سن ، جنس ، شغل ، تحصیلات ، درآمد ، میزان وقتی که صرف کار ، فراغت و
رفت و آمد می شود ، فضای فرهنگی و شغل پدر و مادر ، مشارکت در فعالیتهای سیاسی و
اجتماعی ، زندگی مذهبی ، میزان مشارکت در فعالیت های فرهنگی .
خانواده و گروه : ساخت و ابعاد خانواده ، وضع مسکن ، تجهیزات از نظر وسایل فرهنگی مثل
تلویزیون ، رایانه و ....
محیط زیست : محل اقامت (شهر یا روستا) ، تجهیزات موجود فرهنگی و امکانات دسترسی به
آنها ، اقدام های فرهنگی دولت.
ضوابط عمومی : فرهنگ ملی یا خودمختاری منطقه ای ، فرهنگ پذیری ، جدایی یا انسجام
فرهنگ در بخش های گوناگون زندگی .
تمام این ضوابط کمکی برای تبیین رفتار فرهنگی است . به طور منطقی نمی توان یک سیاست
توسعه فرهنگی را در خلاء درک کرد بدون آن که تمام این متغیرها را به حساب آورد ، یعنی با
توجه به تمامی این متغیرها باید اقدام به تولید یک محصول فرهنگی کنیم ، تا آن محصول
فرهنگی بتواند در راستای اهداف و خواسته ها قرار گیرد و مارا به سر منزل مقصود سوق دهد .
-1 انواع و ویژگی کالاها و خدمات فرهنگی : -5
هر فرد براساس تجربه و رجحان های خود ، شرایط لازم و کافی برای شناخت مفهوم فرهنگ را
معین می کند . در هر حال برای پرداختن به ویژگی های کالاها و خدمات فرهنگی ، ابتدا باید این
کالاها و خدمات را دسته بندی کرد :
الف - کالاها و خدمات فرهنگی خصوصی :
درخصوص این کالاها ، مجموعه ای از قیمتهای بازار حداقل به طور بالقوه وجود دارد و مالکیت این
نوع کالاها و خدمات ، مشخص و معین است . مثلا یک کتاب و یا یک سی دی ،
ب - کالاها و خدمات فرهنگی عمومی :
این کالاها و خدمات ، مالک مشخص و معینی ندارند و هیچگونه قیمت مشهودی در مورد آنها
وجود ندارد . مثلا یک شیء میراث فرهنگی
ج - کالاها و خدمات فرهنگی ترکیبی :
این نوع کالاها و خدمات ، به طور هم زمان از ویژگی های کالاها و خدمات فرهنگی خصوصی و
عمومی برخوردار هستند . به عنوان مثال ، یک تابلوی هنری برای مالک آن جنبه خصوصی و
برای سایرین که از آن دیدن می نمایند حالت عمومی دارد . بسیاری از کالاها و خدمات فرهنگی
از این نوع هستند .
د - کالاها و خدمات فرهنگی اعتقادی :
این نوع کالا و خدمات را طبیعتا نمی توان وارد مقوله ارزش گذاری کرد . ارزش فرهنگی این
کالاها دربرگیرنده ارزش هایی از قبیل زیبایی ، اعتقادی ، معنوی ، اجتماعی ، تاریخی ، نمادین و
اصالت است .
2-5 - انواع کالاها و خدمات فرهنگی از منظری دیگر :
در علم اقتصاد کالاها و خدمات به سه بخش واسطه ای ، مصرفی و سرمایه ای تقسیم می شوند که
کالاها و خدمات فرهنگی در این میان جزو کالاها و خدمات مصرفی به حساب می آیند . ولی باید
به این نکته توجه داشت که استفاده از این نوع کالاها و خدمات فرهنگی و مصرفی می تواند
سرمایه های اجتماعی را تولید کند که این مسئله ، مهم بودن و استراتژیک بودن کالاها و خدمات
فرهنگی را به خوبی خاطرنشان می کند .
این کالاها و خدمات فرهنگی دارای تنوع بسیار بالایی است ( کتاب ، روزنامه ، مجله ، رادیو و
تلویزیون ، فیلم ، ضبط صوت ، سینما ، تئاتر ، ویدئو ، سی دی ، ماهواره ، اینترنت ، صنایع دستی
، آثار هنری ، اسباب بازی ، بازی های رایانه ای ، پوستر ، رسانه های سنتی ، سرودها ، بازی های
محلی ، ترانه های محلی ، داستان های اساطیری و نو ، نقالی ، نمایش های عروسکی ، مجموعه
نمایشگاههای کتاب ، جشنواره های فرهنگی و هنری ، نمایش ، موسیقی ، ورزش و ...)
-3 مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی درخصوص کالاهای فرهنگی : -5
شورای عالی انقلاب فرهنگی آثار فرهنگی را به دو دسته آثار مکتوب و غیر مکتوب طبقه بندی
می کند.
-1 آثار مکتوب : با توجه به تنوع تولید آثار فکری ، هنری و ادبی در حوزه فرهنگ مکتوب و
نیز حمایت از حقوق مولفان ، مصنفان و پدید آورندگان کتاب، در بسیاری از کشورهای جهان ،
آثاری که از راه دانش ، هنر ، ابداع و ابتکار پدید می آیند ، ثبت شده و صاحبان آثار براساس
« پدید آورنده » قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان ، مولف ، مصنف و هنرمند
محسوب شده و به آنچه از راه دانش یا هنر و یا ابتکار آنان پدید می آید بدون درنظرگرفتن
اطلاق می شود . آثار مورد حمایت این قانون شامل « اثر » محملی که برای ارائه آن به کار رفته
موارد متعدد از جمله : کتاب ، رساله ، پایان نامه ، جزوه ، نمایشنامه ، شعر ، ترانه ، سرود ، تصنیف
، نوشته های علمی ، فنی ، ادبی ، هنری و ... است که برای نخستین بار عرضه می شود .
-2 آثار غیر مکتوب : براساس مصوبه آثار غیرمکتوب شورای عالی انقلاب فرهنگی ، آثار
تابلو نقاشی ، تابلو خط ، ، cd ، فرهنگی غیرمکتوب عبارتند از : کاست صوتی ، کاست ویدئویی
تندیس ، پوستر ، کارت پستال ، عکس ، نقشه جغرافیایی ، نقشه معماری و ساختمان ، نقشه قالی
و گلیم ، تمبر ، بروشور ، تقویم ، مدل لباس ، طرح و ... و هرگونه اثر مبتکرانه دیگر که از ترکیب
چند اثر از اثرهای نامبرده ، پدیده آمده باشد .
4-5 - مصرف کنندگان کالاهای فرهنگی :
در بین مصرف کنندگان کالاهای فرهنگی به نکته ای باید اشاره کرد و آن افرادی هستند که در
به این عدم حضور یا به عبارت « فرانسیس جین سن » . فعالیت های فرهنگی شرکت نمی کنند
را اطلاق می نماید . این مفهوم قابل بررسی است ، زیرا « غیراجتماعی » ساده تر به این غیبت ، نام
توجه مسئولان و دست اندرکاران را معطوف آن گروه از مردم می سازد که هرگز در فعالیت های
فرهنگی شرکت نکرده و هیچ گونه سهمی در زندگی فرهنگی جامعه که هزینه آن از محل خزانه
عمومی تامین می گردد ، ندارند . هر چند این امر بلافاصله به ذهن خطور خواهد کرد که غایبان از
تئاتر ممکن است در بین سینما روندگان و غایبان سینما در بین تماشاکنندگان تلویزیون باشند .
دست اندرکاران پی به واقعیتی بردند که از سال ها پیش برای متخصصان بازاریابی کالاهای
فرهنگی شناخته شده بود و آن این که جمعیت ها به گروه های کوچکتر ، که عملا تشکیل گروه
های فرعی (خرده فرهنگ ها) را می دهند تقسیم می گردند که هر یک از این گروه های فرعی
(خرده فرهنگی ها) ، نیازها ،علایق و الگوهای مصرفی خاص خود را دارند .
استفاده کنندگان « لیون » در تحلیلی از انواع فعالیت های فرهنگی حومه شهر « جین کلود بارتز »
کالاهای فرهنگی را در سه گروه مشخص طبقه بندی نموده است که عبارتند از :
-1 استفاده کنندگان قطعی : این گروه در کلیه فعالیت های فرهنگی در هر کجا که باشند ،
شرکت می کنند.
-2 استفاده کننده بالقوه : این گروه از فعالیت هایی استفاده می کنند که از نظر مکان و قیمت
برای آن ها مناسب باشد .
-3 کسانی که از کالاها و خدمات فرهنگی استفاده نمی کنند : (شامل طبقات پایین اجتماعی
به ویژه طبقه کارگر) این گروه گیرنده نیستند و به یک خرده فرهنگ تعلق دارند و با خرده
فرهنگ مسلط تشکیل دهنده آن احساس بیگانگی می کنند . در برنامه ریزی توسعه فرهنگی ،
جامعه شناس سوئدی طی 10 سال « هرالد سوئدنر » . این گروه باید مورد توجه خاصی قرار گیرند
مطالعات خود در زمینه جامعه شناسی فرهنگ ، به مخالفت شدید طبقه کارگر با فرهنگ عالی پی
برد . از نظر طبقه کارگر رفتن به تئاتر ، کنسرت و یا نمایشگاه به مفهوم پذیرفتن فرهنگ خواص
بود که خود را متعلق به آن نمی دانستند . آن ها معتقد بودند که این فرهنگ گران است ، آموزش
عادی که آن ها دیده اند راز و رمز دریافت این فرهنگ را به آن ها نمی دهد . و فعالیت های
فرهنگی در ساختمان های مدرنی ارائه می گردد که با محل زندگی کارگری آن ها بسیار متفاوت
است .
اگر افراد فرهنگ نیاموخته »: پس از سالها تجربه در این زمینه می گوید ، « فرانسیس جین سن »
به زبان ما سخن نمی گویند ، از آن جهت نیست که از نظر ذهنی از ما کمتر رشد کرده اند ، بلکه
دلیل آن است که تجربیات آنها از زندگی با تجربیات ما تفاوت دارد . تجربیات آن ها فرهنگی
« . برای آن ها به وجود آورده است که ما ارتباط مستقیم به آن نداشته ایم
این یک نیاز مبرم است که این شکاف از بین برود و ارتباط محکمی بین این گروه و فرهنگ
رسمی حاکم به وجود آید . هر اقدامی که در این جهت به عمل آید ، باید با توجه به این اصل باشد
که نمی توان به فرهنگی دست یافت که از لحاظ محتوی و شکل بتواند پاسخگوی نیازهای همه
گروه ها باشد و واقعیت این است که فقط زمانی می توانیم از دنیای ما سخن بگوییم که دنیا در
حقیقت هرچه بیشتر متعلق به همگان باشد در این صورت همه افراد قادر خواهند بود دست به
ابداع ارزشهایی بزنند که متقابلا برای دیگران ملموس و مورد تائید باشد . و این رویداد مهم از
اهداف اصلی توسعه فرهنگی محسوب می شود . زیرا در توسعه فرهنگی اصل بر این است که از
فاصله طبقاتی در جامعه کاسته شود و از طریق تولید کالاها و خدمات فرهنگی بتوان هماهنگی و
تعادل در افراد جامعه بوجود آورد .
5- - مصرف کالاهای فرهنگی و هویت اجتماعی : 5
در مقایسه با تولید و ساختارهای اجتماعی ناشی از تولید ، دامنه « مصرف کالاهای فرهنگی »
همه افراد « مصرف کالاهای فرهنگی » بسیار فراخ تری نسبت به کالاهای دیگر دارد . زیرا
غیرشاغل را نیز در بر می گیرد . مانند جوانان ، بیکاران ، پیران و به ویژه زنان (خانه دار) را که در
اقتصاد مدرن ، نوعا از آن ها انتظار نمی رود مولد اقتصادی باشند .
همچنین کاربرد چندگانه کالاهای فرهنگی نیز می تواند دامنه بسیار پیچیده وگسترده ای از
مصرف را در برگیرد . همان طور که اشاره شد یک کالای فرهنگی مثل کتاب می تواند در موارد
بسیار زیادی کاربرد داشته باشد .
در مورد مصرف کالاهای فرهنگی و هویت اجتماعی ، مسئله ای که امروزه زندگی فرهنگی جوامع
مختلف را تهدید می کند بحث جهانی سازی و کالاهای فرهنگی که برای این حوزه تولید می شود
است . مثل سینمای هالیوود ، بازی های رایانه ای وارداتی و ... این فرهنگ مصرف کالاهای
فرهنگی ، مردم را ترغیب می کند که بیش از نیازهای زیستی خود مبادرت به مصرف کالاهای
فرهنگی کنند ، تا از این طریق فرایند انباشت سرمایه تداوم پیدا کند وعملکرد نظام سرمایه
داری جهانی تضمین شود . همه مردم جها ن، شمالی و جنوبی ، شرقی و غربی ، فقیر و غنی ،
شکل « جامعه مصرف کالاهای فرهنگی » گرایش به مصرف کالاهای فرهنگی پیدا می کنند و
می گیرد .
فرهنگ مصرف کالاهای فرهنگی از آن رو نیرویی جهانی ساز و همگونی آفرین است که هر چیزی
را به کالا تبدیل (ایجاد نیاز کاذب در مصرف کننده) و به بازار جهانی عرضه می کند . این فرآیند
جهانی کالایی شدن چنان نیرومند و فراگیر است ، که حتی در عالی ترین عرصه های فرهنگی ،
ساختارها را بر هم می ریزد و کیفیت ها ، کمی می شوند تا فرهنگ به آسانی قابل خرید و فروش
گوناگون و متنوع گرفته تا سینما ، بازی « البسه » و « پوشاک » باشد . این طیف وسیع کالایی از
های رایانه ای و رمان های پر فروش را در بر می گیرد .
این تحولات پرشتاب ، نه تنها همه فرهنگ بومی و منطقه ای و ملی و محلی را تهدید و نفوذپذیر
می کند ، که تمایز میان فرهنگ های عالی و عامیانه را نیز از بین می برد . هر دو گونه این فرهنگ
ها در هم ادغام شده و فرهنگ عالی تنزل کرده ، به صورت ابزاری برای ثروت اندوزی ، فخر
فروشی و رفتارهای نمایشی در اختیار همگان قرار می گیرد.
6-5 - تقاضای مصرف کالاهای فرهنگی :
تقاضای مصرف کالاهای فرهنگی ، به طرز جدایی ناپذیری به ساختار اجتماعی و معانی موجود در
آن مربوط می شود و فقط در چارچوب آن ساختار و پیشینه توضیح پذیر است . مردم در بستر
یک جامعه ، آن گونه با کالاها و پدیده های فرهنگی مواجه می شوند ، که نگرش اجتماعی شان
ایجاب می کند . مولفه های بسیاری از قبیل جنس ، سن ، پایگاه اجتماعی ، میزان تحصیلات ،
تعلق به گروه خاصی (گروه خاص قومی ، زبانی ، مذهبی و ...) دیدگاه های خاص سیاسی و ... در
ارتباط با نگرش های فرهنگی اعضا یک جامعه در ارتباط است .
در حقیقت تقاضای فرهنگی ، همان انتظاراتی است که افراد درخصوص گذران اوقات فراغت خود
، از کالاها و فعالیت های فرهنگی که خواهان آنند ، دارند . هرچند ممکن است به دلیل موانعی که
وجود دارد ، برآورده نشود . تقاضای فرهنگی ، نوع فعالیت مورد انتظار برای روزهای معمول و
تعطیل آخر هفته و نوع فعالیت مورد انتظار برای جامعه است و موانعی که افراد و خانواده ها برای
تحقق این فعالیت ها بر سر راه خود دارند ، را بررسی می کند .
باید توجه داشت که زمان هایی از شبانه روز که ممکن است شامل اوقات فراغت هم نباشد ، فرد
در ارتباط با محصولات فرهنگی است . این زمان ها می تواند شامل زمان یک خانم خانه دار در
منزل باشد و یا حتی ساعتی از شب که خانواده به تنهایی و یا با هم از این کالاهای فرهنگی
استفاده می کنند . برنامه های تلویزیون در این زمینه سهم به سزایی دارد .
مصرف کالاهای فرهنگی، بعدی از حیات فرهنگی است و این مقوله ، عمدتا با توسعه صنعت و
فرهنگ مرتبط است و درخصوص جوامع جدید بیشتر کاربرد دارد تا جوامع سنتی و بر استفاده از
رسانه ها و وسایل فرهنگی (وسایلی که با آن فعالیتی فرهنگی انجام می شود) متمرکز می شود .
مصرف کنندگان به اقتضای فرهنگ غالب و حتی خرده فرهنگ های موجود در جامعه مواجهه ای
خاص با کالاهای تولید شده فرهنگی دارند .
7-5 - عوامل موثر بر ارزش گذاری کالاها و خدمات فرهنگی :
بررسی ها و مطالعات نشان داده اند که پنج عامل می تواند در ارزش گذاری کالاها و خدمات
فرهنگی موثر باشد :
-1 عوامل اقتصادی 2- عوامل سیاسی 3- عوامل فرهنگی و هنری
-4 ویژگی های تولیدکننده و خالق 5 - پیشینه قبلی آن کالا
رشد کمی و کیفی تولیدات فرهنگی
آمارهای موجود موید آن است که تولید فرهنگی در تمامی زمینه ها سیر صعودی داشته است .
این واقعیت نه تنها در مورد کمیت آنها مصداق دارد ، بلکه در زمینه کیفی نیز می توان از این
روند فزاینده سخن گفت . در مقایسه میان فیلم های تولیدی ، نوارهای موسیقی ، کتب منتشره ،
مجلات و روزنامه ها ، گرد همایی ها و .... در دهه گذشته پیشرفت های چشم گیری مشاهده شده
است که به عنوان واقعیتی انکارناپذیر نمایان می گردد . با این حال باید به این نکته هم اشاره
داشت که گذشت زمان ، تحولات عمیق اجتماعی در ایران ، افزایش جمعیت و ... مرتبا نیازهای
تازه تری برای تولیدکنندگان و مصرف کنندگان کالای فرهنگی ایجاد می کنند .عدم تولید
متناسب با این سطح فزاینده نیازها می تواند موجب یک بیماری و آسیب پذیرکردن نظام
فرهنگی کشور باشد در شرایط کنونی ، میزان تولیدات فرهنگی با توجه به رشد تولیدات ، به هیچ
روی در حد نیاز روزافزون نسل جوان نیست . این کاستی خواه ناخواه زمینه ساز ورود کالاهای
فرهنگی بیگانه است که خود از زمره عوامل بحران ساز در نظام فرهنگی کشوراست . زیرا این
کالاهای فرهنگی بیگانه با شرایط و موقعیت فرهنگی ایران تولید نشده است و می تواند استفاده
بدون برنامه ریزی از این تولیدات ، ناهنجاری های فراوانی را در جامعه بوجود آورد و از همه
مهمتر این که تولیدات ، داخل را هم تحت الشعاع خود قرار دهد .
-8 بستر و شرایط مناسب اجتماعی برای تولیدات فرهنگی و هنری : -5
تولیدات فرهنگی و هنری از سویی مبتنی بر اندیشه ، تعمق ، مکاشفه و خلاقیت است و از سوی
دیگر فنون و مهارت های خاصی را طلب می کند که بر اثر تلاش ، آموختن و تجربه کردن های
مستمر به وجود می آیند و تقویت می شوند .
در حوزه فرهنگ و هنر همیشه آثاری ارزشمندترند که از بداعت و اصالت بیشتری برخوردارند و
درعین حال در ساختار آنها ظرافت ، صناعت و انسجام به چشم می خورد .
تقویت بینش و روحیه هنری نیازمند مجال نو دیدن و متفاوت دیدن است و این مجال باید فراهم
باشد ، یعنی ساختار سیاسی و اجتماعی جامعه برای نو دیدن و متفاوت دیدن مانع تراشی و
اختلال ایجاد نکند! . در غیر این صورت بینش و روحیه هنری در مقابل موانع فرهنگی – اجتماعی
و سیاسی مانند سلیقه ها ، ارزش ها و ملاک های مرسوم و رایج دچار انفعال و در نهایت اضمحلال
می شود . از سویی کسب مهارت و فنون تخصصی و تقویت استعداد برای پدید آوردن آثار
فرهنگی و هنری محتاج صرف منابع برای کسب تجربه است و شرایط و امکانات آن باید مهیا
باشد . تجربه ها همیشه نتیجه مثبت و موفقیت آمیز ندارند ، ولی نباید فراموش کرد که گذر از
مسیر آن ها برای آموختن لازم است .
در گذشته مربیان ، استادان و برخی صاحب منصبان هنر دوست و هنرمند پرور ، فرصت ، منبع و
امکانات لازم را برای تجربه و دانش آموزی اهل فرهنگ و هنر فراهم می کردند .
امروزه این کار با سیاست گذاری و حمایت دولت می تواند ازطریق مراکز ، سازمان ها و موسسات
فرهنگی و هنری انجام گیرد ، به شرط آن که نظام مدیریتی حاکم بر این سازمان ها و موسسات با
مقتضیات و مختصات کار و فعالیت در حوزه فرهنگ و هنر همخوانی داشته باشد . در اینجاست
که نظام مدیریت امور فرهنگی می تواند راهگشا باشد و مسائل مدیریت را از منظر فرهنگی
بررسی کند ، تا فاصله بین سازمان ها و موسسات با مقتضیات و مختصات کار و فعالیت در حوزه
فرهنگ و هنر از بین برود.
-9-5 مقبولیت تلقی شغل و حرفه (کسب درآمد) از فعالیت های فرهنگی و هنری
در پیشینه بعضی فرهنگ ها و جوامع ، از جمله جامعه ما ، کسب درآمد و تلقی شغل از اغلب
فعالیت های فرهنگی و هنری امری رایج نبوده و در برخی اوقات مذموم نیز شمرده می شده است
امروزه به واسطه شرایط و برخی باورهای اجتماعی نیز اکثر کسانی که به کار فرهنگی و هنری
اشتغال دارند آن را در مقام شغل اصلی خود نمی دانند و کسب درآمد برای گذران زندگی را در
جاهای مربوط و یا نامربوط دیگری (خارج از حوزه فرهنگ و هنر) جست و جو می کنند . حتی
گاهی دیده می شود که کسب درآمد و ثروت از محل تولید و عرضه آثار فرهنگی خود
تولیدکنندگان و پدیدآورندگان این آثار نیز در چشم جامعه منفی تلقی می شود و درمقابل نگاه
مادی نداشتن به تولید آثار فرهنگی و هنری فضیلت شناخته می شود .
نتیجه وجود این گونه نگرش ها و باورهای اجتماعی موجب پدیدآمدن وضعیتی می شود که
درست مقابل جهتی است که فرآیند توسعه اشتغال مدنظر دارد ، یعنی از طرفی جلوگیری از
افزایش فرصت های شغلی واقعی و از سوی دیگر بهبود نیافتن وضعیت اشتغال در حوزه فرهنگ و
هنر را به دنبال دارد .
همانگونه که شاهد هستیم در این وضعیت ، درآمد نویسندگان ، شعرا و هنرمندان ، ناشی از
فعالیت فرهنگی و هنری معمولا یا به صورت پاداش و کمک است و یا میزان کل درآمد فروش آثار
و تولیدات از آن جا که به صورت سازمان یافته در چرخه مناسب از بازاریابی عرضه قرار نمی گیرد
، در مقایسه با سایر در آمدهای شغلی در بخش های دیگر فعالیت های حرفه ای از میزان ناچیزی
برخورد ار است.
از سوی دیگر ، تلقی ناقص و محدود از مشاغل فرهنگی و هنری ، به وجود آمدن سازمانهای
حرفه ای را که کارشان برنامه ریزی و مدیریت بر روند تولید ، بازاریابی و فروش محصولات
فرهنگی و هنری است با رکود مواجه می کند .
نگاه دولت نیز به بخش فرهنگ و هنر معمولا متفاوت از نگاه به بخش های دیگر صنعتی و تولیدی
است و به نوعی فقط هزینه بر و غیراقتصادی است . غیراقتصادی و غیرتولیدی دیدن فعالیت های
مربوط به بخش فرهنگ و هنر اصولا در تقابل با بحث توسعه اشتغال ، که یک مقوله اقتصادی
است ، قرار دارد .
بنابراین برای اندیشیدن و پرداختن به توسعه اشتغال در حوزه فرهنگ و هنر مستلزم تغییر در
این نگرش ها و باورها در سطوح رسمی و غیر رسمی (عرفی ) است .
-10 رعایت حقوق مالکیت آثار فرهنگی و هنری برای پدیدآورندگان و صاحبان این آثار : -5
دارایی و سرمایه تولیدکنندگان آثار فرهنگی و هنری ، اندیشه ، دانش ، توان ، خلاقیت و مهارت
است .
رعایت حقوق مالکیت این نوع دارایی و سرمایه مانند هر نوع دارایی و سرمایه دیگر می بایست به
رسمیت شناخته شود . هر نوع اخذ ، استفاده و کپی برداری از سرمایه های فکری و هنری بدون
رعایت حقوق پدیدآورندگان و صاحبان آثار به معنی دخل و تصرف در اموال و دارایی آنها است .
در این صورت هم گسترش اخلاق عمومی به رعایت این حقوق در جامعه لازم است و هم وجود
ضوابط ، قوانین و مقررات برای برخورد با اخلالگران و معترضان به این حقوق ضروری می نماید .
وجود نداشتن امنیت دارایی و سرمایه فکری ، دانشی و هنری در هر حال مخل توسعه اشتغال در
حوزه تولید فرهنگی و هنری به حساب می آید .
-11 تکریم سرمایه گذاری اقتصادی و تائید بهره مندی از مزایای آن در حوزه فرهنگ و -5
هنر :
معمولا در جامعه ما هرگونه تخصیص منابع مالی و امکاناتی در حوزه فرهنگ و هنر از سوی دولت
جنبه جاری و خدماتی و از سوی مردم جنبه خیرات و اعانات دارد. شرایط عمومی به گونه ای
نیست که سرمایه گذاری در حوزه فرهنگ و هنر با نگرش اقتصادی و به منظور کسب درآمد و
سود ، مقبول جلوه کند . همین شرایط موجب شده است که جست و جو برای یافتن ساز و
کارهای فعالیت اقتصادی در بخش فرهنگ و هنر یا اصلا انجام نشود یا ناقص و گاهی توام با
انحراف باشد .
این در حالی است که در برخی از کشورها به علت وجود نداشتن باورها و نگاه های متضاد ، تجربه
سرمایه گذاری اقتصادی در بخش فرهنگ و هنر موجب کسب تجارب ارزشمندی شده است که
متناسب با ماهیت این گونه فعالیت ها سازماندهی و مدیریت اقتصادی ، اشتغال زا ، پر رونق و
سودآوری را پدید آورده است . آن چنان که در بسیاری موارد اقتصاد کسب و کار در حوزه
فرهنگ و هنر با دیگر زمینه های اقتصادی و تجاری رقابت می کند .
-12-5 برخی از موانع و تنگناها در حوزه کالاهای فرهنگی و هنری :
برای این که کالاها و خدمات مصرفی دراین حوزه ، در داخل کشور تولید شود و زمینه های
مصرف آنها نیز در خارج از کشور (صادرات) فراهم شود ، باید در ابتدا موانع و مشکلات عمده ای
که می تواند تولید و خدمات فرهنگی را دچار مشکل و نارسایی کنند شناسایی کنیم . که به
اختصار در سه بخش 1- اجتماعی و فرهنگی 2- اقتصادی و مالی 3- قانونی و نهادی قرار دارند.
الف) موانع اجتماعی و فرهنگی :
-1 عدم عرضه نکردن کالاها و خدمات فرهنگی در اکثر روستاها ، شهرک ها و شهرهای کوچک
-2 تمرکز واحدهای عرضه کالاها و خدمات فرهنگی در مراکز شهرها و در نتیجه وجود مشکلات
و هزینه های دسترسی مصرف کنندگان برای بهره برداری و استفاده از آن ها
-3 نبود هماهنگی مکانی بین مراکز تفریحی ، سیاحتی و صرف اوقات فراغت با واحدهای عرضه
کالاها و خدمات فرهنگی در شهرها و مراکز جمعیتی
-4 وجود نداشتن کالاها و خدمات مکمل در کنار واحدهای عرضه کالاها و خدمات فرهنگی
-5 توزیع سنتی و ناکارآمدکالاها و خدمات فرهنگی ، ورود غیرمجاز و غیرقانونی کالاها و خدمات
جایگزین
-6 حضور چشمگیر شاغلان کم سواد ، بی سواد و یا دارای تحصیلات غیرمرتبط در فعالیت های
فرهنگی
-7 وجود مدیران غیرمتخصص در هدایت بنگاه ها و واحد های فرهنگی و سهم بسیار کم مدیران
فارغ التحصیل از رشته های گروه فرهنگ و هنر در مدیریت واحدهای فرهنگی و هنری
ب) موانع اقتصادی و مالی :
-1 لوکس بودن کالاها و خدمات فرهنگی و هنری از دیدگاه اکثر خانوارهای شهری و روستایی
-2 قیمت گذاری برخی از کالاها و خدمات فرهنگی براساس هزینه مصارف واسطه ملموس و مدت
زمان عرضه ، بدون توجه به تمایل پرداخت مصرف کننده
-3 پرداخت یارانه کم به تولیدکنندگان و درنتیجه گسست رابطه هدایت مصرف کنندگان ، تولید
بهتر و مصرف بیشتر
-4 تمرکز گرایی در صدور مجوز فعالیت های فرهنگی و وجود نداشتن استانداردهای ملی و محلی
برای این گونه فعالیت ها و در نتیجه ایجاد بی رغبتی در برخی از متقاضیان سرمایه گذاری در
فعالیت های فرهنگی
-5 مشکلات ناشی از مشارکت نکردن موسسات مالی و تامین سرمایه برای بیشتر فعالیت های
فرهنگی
-6 سهم اندک بخش فرهنگ و هنر در اعتبارات ملی
-7 وجود تعداد شایان توجه ادارات و سازمان هایی که اعتبارات آنها از محل بودجه فرهنگی و
هنری تامین می شود و در نتیجه مقدار قابل توجهی از اعتبارات صرف هزینه های ستادی
می شود .
-8 قیمت پایین کالاهای وارداتی و بستن راه رقابت برای تولید کنندگان داخلی و تولیدکنندگان
خارجی از حیث قیمت تمام شده کالا
ج) موانع قانونی و نهادی :
-1 محدودیت های ناشی از نظارت و ممیزی که بیشتر در زمینه کالاها و خدمات فرهنگی وجود
دارد.
-2 توزیع اعتبارات بخش فرهنگ بین دستگاههای متعدد
-3 حاکمیت نداشتن مصرف کنندگان کالاها و خدمات فرهنگی
-6 مبانی نظری صنایع فرهنگی :
(مکتب فرانکفورت مهمترین مکتب جامعه شناسی است که به نقد صنایع فرهنگی جدید
پرداخته و آنرا از ابعاد گوناگون مورد توجه قرار داده است ، اگر چه مباحث نظری و تئوریک این
مکتب بسیار فراتر از مباحثی است که در این مختصر آورده شده ، اما سعی گردیده تا اهم
موضوعات مورد بحث این مکتب در خصوص صنایع فرهنگی مورد تحلیل قرار گیرد .دانشجویان
محترم می توانند جهت کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص به کتب جامعه شناسی که در بخش
منابع و مآخد قید گردیده مراجعه فرمایند. )
صنایع فرهنگی، اولین بار توسط تئودور آدورنو و ماکس هورکهایمر، از نظریه پردازان مکتب
فرانکورت، در کتاب دیالکتیک روشنگری تحت عنوان " صنعت فرهنگ و فرهنگ توده "
مطرح شد .به زعم آدورنو و هورکهایمر، صنایع فرهنگی باعث عمومی شدن محصولات فرهنگی
در جامعه می شود .این صنایع می توانند هم کارکردهای مثبت داشته باشند و هم کارکردهای
منفی .یعنی هم می تواند باعث تخری ب ارزش های فرهنگی و بومی جامعه شود که تحت
عنوان تهاجم فرهنگی یاد می شود و هم می تواند کالاها و محصولاتی تولید کند که باعث
تقویت بنیا نهای ارزشی و فرهنگی یک جامعه شود.
آدورنو و هورکهایمر معتقدند، درصنایع مختلف، براساس محاسبات اقتصادی و مادی کالاهایی به
صورت انبوه تولید می شود و ارزش حاکم در بازار، ارزش مبادله این کالاهاست نه ارزش ماهیت
و محتوای آنها .به همین صورت در نظام سرمایه داری به محصولات فرهنگی نیز به چشم صنعت
نگاه می شود، که بتواند از این طریق، کالایی را به صورت انبوه تولید و توزیع کند تا به سود
اقتصادی برسد .در این صورت ارزش محصولات فرهنگی مانند محصولات سایر صنایع به ارزش
مبادله آن وابسته است نه به محتوا و پیام فرهنگی آن. علاوه بر آن بر اساس دیدگاه آدورنو و
هورکهایمر، صنایع فرهنگی و کالای فرهنگی که انبوه و توده وار تولید میشود، فرهنگی را در
جامعه اشاعه می دهد که تحت عنوان فرهنگ توده نامیده می شود .این فرهنگ سطحی و
جهت داده شده است.
آدورنو و هورکهایمر که مبدعان واژة صنعت فرهنگ هستند دو مرحله را درفرآیند کار آن
برشمرده اند :ابتدا استاندارد شدن تولید فرهنگی و بعد، تبدیل فرهنگ به کالا که در نهایت به
پرستش کالای فرهنگی ختم می شود . آنان بیان می کنند که هنرمند به دلیل مشخصات
درونیش کار هنری را انجام می دهد اما در دوران سرمایه داری فرآیند تولید هنری تبدیل به
فرآیند سفارش و تولید شده و تولیدات فرهنگی برای انجام تبلیغات، استاندارد می شوند .در
عین حال با آنکه تولید فرهنگی هیچ ارزش مصرفی یا مبادله ای ندارد اما مورد پرستش توده
قرار می گیرد لذا در صنعت فرهنگ، تولیدکننده و مصرف کننده هیچ کنترلی بر فرآیند فرهنگ
ندارند بلکه نیازهای سرمایه داری باعث تولید این فرآیند میگردد.
از نظر آدورنو و هورکهایمر، صنایع فرهنگی بخش جد یدی از صنعت مؤسسات " اطلاع رسانی
مثل رادیو، مطبوعات و سینماست که برای به نتیجه رسیدن منافع صاحبان صنایع به کار می
افتد .نتیجۀ این صنایع فرهنگی، تولید تخدیرکنندة محصولات فرهنگی، ایجاد بازارهای وسیعتر
تجاری و سازگاری سیاسی است بدین ترتیب باید گفت صنعت فرهنگ، خادم نیازهای سرمایه
داران است و به صنعت فرهنگ به عنوان مقوله ای صنعتی در جوامع سرمایه داری می نگرد .
یعنی صنعت فرهنگ سازی هنگامی موجودیت مییابد که کالاها و خدمات فرهنگی در راستای
اهداف صنعتی و تجاری و هماهنگ با راهبردی مبتنی بر توجهات اقتصادی، تولید و توزیع می
شوند.
1- - اهداف صنعت فرهنگ : 6
بی شک بررسی اهداف گستردة صنعت فرهنگ ما را به درک روشنتری از معنای آن نائل
خواهد کرد .در ادامه چهار هدف عمده را بر میشمریم:
الف : تولید فرهنگ توده ای :
یکی از مهمترین کارویژه های صنعت فرهنگ د ر جوامع مدرن تولید و تزریق فرهنگ توده ای
می باشد .فرهنگ توده ای از نگاه مکتب فرانکفورت، فرهنگی جهت داده شده و غیر خودجوش
است .مجموعه ای از افکار بسته بندی شدة توده گیری که به وسیلۀ رسانه های جمعی انتشار
می یابند .رسانه ها حامل اصلی فرهنگ توده ای هستند .این ابزارهای قدرتمند و پرنفوذ، بسته
طبقۀ حاکم را که مبلّغ ارزش ها ی سرمایه داری همچون مصرف گرایی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد