دانشجویان رشته مدیریت امور فرهنگی جهاد دانشگاهی بندرعباس

این وبلاگ فضائی است برای تبادل دانش میان اساتید و دانشجویان رشته مدیریت امور فرهنگی جهاد دانشگاهی بندرعباس

دانشجویان رشته مدیریت امور فرهنگی جهاد دانشگاهی بندرعباس

این وبلاگ فضائی است برای تبادل دانش میان اساتید و دانشجویان رشته مدیریت امور فرهنگی جهاد دانشگاهی بندرعباس

فرایند جهانی شدن از دیدگاه پروفسور حمید مولانا

فرایند جهانی شدن از دیدگاه پرفسور حمید مولانا به کوشش آقای نصیر ضمیری
  فرایند جهانی شدن از دیدگاه پروفسور حمید مولانا

امروز دسترسی به منابع طبیعی و ثروت به تنهائی نمی تواند پایه های یک قدرت اقتصادی باشد. همان طوری که نیروی انسانی، اطلاعات، و مدیریت لازمه یک زیرساخت اقتصادی قوی است. فرآیند جهانی شدن فرهنگ نیز از شرایط اساسی نظام اقتصادی حاکم بر جهان شده است.

شاید آنچه را که فرآیند جهانی شدن می نامیم ریشه در نظریه ها و تحولاتی دارد که پس از پایان جنگ جهانی دوم و در سایه برنامه های کمک بین المللی، نظیر «طرح مارشال» آمریکا به اروپا، ظهور کردند. این برنامه ها به فرایندی دامن زدند که نوسازی نام گرفت. در نظریه نوسازی، ارتباطات و رسانه های جمعی مؤلفه ای ضروری برای رشد اقتصادی و تحول اجتماعی است. این نظریه همچنین بر وجود ارتباط میان توسعه رسانه ها و نهادسازی، ثبات سیاسی و رشد اقتصادی تأکید ویژه ای دارد.



امروزه، فرصت وجود ارتباط میان رسانه ها و توسعه هنوز هم برفرآیند توسعه حاکم است و این فرایند اکنون تحت تأثیر و نفوذ شدید فرهنگ مهاجم شرکت های فراملیتی قرار دارد. فلسفه ها، اهداف و رویکردهای اقتصادی این بنگاه های اقتصادی اغلب وارد آژانس ها و نهادهای دست اندرکار توسعه می شود و به شدت در فرایند توسعه تأثیر می گذارد. فناوری قدرتمند ماهواره ای امکان دور زدن مقررات و ضوابط تعیین شده ملی در داخل کشورها را فراهم می کند و زمینه ارسال پیام به داخل کشورهائی را هموار می سازد که در مقابل پیام های ارسالی خارجی به داخل محدوده سرزمینی خویش ممانعت می کنند. در بعد رسانه ها، عامل دیگر مؤثر در فرایند جهانی شدن ظهور شرکت ها و واحدهای غول آسای رسانه ای و فیلم سازی است که حاصل ادغام شرکت های دیگر هستند. این شرکت ها ابزار تولید و توزیع را در اختیار دارند. برخی صاحب نظران از این پدیده به عنوان «شبکه هالیوودی» نام می برند. در این فرآیند، کمپانی های تولیدی هالیوود مبادرت به خرید شبکه های تلویزیونی، کانال های کابلی و ایستگاه های تلویزیونی می کنند و حوزه هائی نظیر موسیقی و چاپ و نشر را نیز در اختیار می گیرند. روش های مشابه ادغام واحدهای متعدد و پیدایش غول های جدید در همه حوزه ها، از جمله صنعت 125 میلیارد دلاری تبلیغات و آگهی نیز، قابل مشاهده است. واشنگتن نیز حمایت از رسانه های تجارتی آمریکایی و فراهم آوردن زمینه رقابت و جلوگیری از انحصار را وظیفه خود می داند ولی یکنواختی متون ایالات متحده در سطح جهانی تنوع محتویات صنایع فرهنگی را بی نهایت تنزل داده است.



در حوزه اقتصاد سیاسی، فرایند جهانی سازی باید به عامل جمعیت نیز توجه داشت و از دیدگاه جمعیتی به این پدیده نگاه کرد. در طول چند دهه آینده، مجموع جمعیت هندوستان و چین معادل نصف جمعیت جهان خواهد بود. این تحول در تعیین پایگاه و بنیان اقتصادی و جغرافیایی بازار بسیار مهم است. مثلا چین در بخش توریسم جهانی در 15 سال آینده مقام اول را کسب کرده و بیش از 90 میلیون توریست جهانی، به ویژه از کشورهای پرجمعیت و ثروتمند آسیا، از آن سرزمین دیدن خواهند کرد. در حال حاضر چین در صنعت توریسم مقام ششم را دارا است و فرانسه با داشتن 67 میلیون توریست از کشورهای مختلف مقام اول را به دست آورده است. اسپانیا با داشتن 48 میلیون و ایتالیا با 36 میلیون به ترتیب مقام دوم و سوم را در دست دارند. توریسم بزرگترین بخش تجارت جهانی است و در حقیقت ترکیبی از بخش های ویژه بانکی، وسائل حمل و نقل، اطلاعات، مخابرات و تبلیغات، مواد غذایی و هتلداری است. علاوه بر این ، توریسم به عنوان یک وسیله ارتباطات میان فرهنگی تاثیرات فوق العاده ای در امور اجتماعی و در کیفیت اطلاعات و آگاهی های افراد در سطح بین المللی داراست.



رایج ترین فرضیه ای که در مباحث زیربنائی فرایند جهانی سازی مطرح می شود آن است که رسانه های جمعی بر فرض بی طرف بودن ذاتی اطلاعات و اخبار بنا شده اند. این فرض را سازمان ها و کمپانی های ذی نفع در فرایند جهانی شدن به شدت بزرگ نمایی کرده اند و از این نکته مهم غفلت شده است که ارزش های اجتماعی و فرهنگی در شکل دادن به اخبار و اطلاعات نقش بسیار مهمی بازی می کنند. انتخاب موضوع های روزمره ای که مقامات مسئول برای پوشش خبری بر می گزینند، به همان اندازه ای که انتخابی حرفه ای و اقتصادی است، انتخابی سیاسی نیز هست. در کشورهائی مانند ایران جنبه سیاسی مطبوعات و رسانه ها بر جنبه های اقتصادی و تجاری آن اولویت دارد و همان طور که در سال های اخیر مشاهده شده است عاملان سیاسی داخلی و خارجی از این منابع جهت تغییر جو و محیط مملکتی استفاده های گوناگونی کرده اند. انتخاب های موضوعی صورت گرفته مسئولان رسانه ها و تولیدکنندگان محصولات خبری و رسانه ای و خبرگزاری ها در سطح ملی و بین المللی همواره بازتابی از عقاید فردی و گروهی اند، اما آنچه مهم تر است اینکه این انتخاب ها منعکس کننده هویت و ارزش های فرهنگی، اجتماعی و ملی نیز هستند. مسئله مهمی که امروز مطرح است این است که خبرگزاری ملی یک نظام، مطبوعات وابسته به احزاب و جناح های سیاسی، روزنامه ها و مجله های منتشره از طرف موسسات دولتی مانند شهرداری ها و غیره، و شبکه های رادیو- تلویزیون یک کشور تا چه حد در جهت تحکیم وحدت ملی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی نظام خود فعالیت دارند و تا چه اندازه کاربرد آنها در جهت اهداف جریان امروزی جهانی سازی غرب در حرکت است.


رسانه های مسلط امروزی، به شکل فزاینده ای، بر این وعده تأکید می کنند که جهانی شدن با خوددوستی، صمیمیت، هماهنگی و همکاری بین المللی را به همراه خواهد آورد. اما همین رسانه ها عمدتاً از تأثیرات جانبی این فرایند غافل بوده اند. انقلاب اطلاع رسانی، تأثیرات جانبی غیرقابل پیش بینی دارد معدودی از تئوریسین ها و نظرپردازان نخستین تجددگرائی، افزایش پدیده بیگانه ستیزی و فروپاشی زندگی اجتماعی و خانوادگی مبتلابه در جهان صنعتی را پیش بینی می کردند. با وجود این، از رسانه ها اغلب با عنوان بازیگران ذی نقش در افزایش شفافیت حکومت و مشارکت مردمی (دموکراتیک) و به عبارتی «چشمان ناظر» و ابزار اعمال فشار بر سیاستمداران و دیگر رهبران به منظور پاسخ گو ساختن آنان در مقابل شهروندان نام برده می شود، با همه این تفاصیل و با وجود ایمان و اعتقاد به تأثیر مثبت رسانه ها، بسیاری از مردم به شدت به تأثیر و نقش رسانه ها در جامعه بدبین و مردد هستند. بنابراین، فرض غلطی است که ما تعدد روزنامه ها و مجلات به وسیله مطبوعات زنجیره ای یا شبکه های تلویزیونی را با تنوع بیشتر اطلاعات و اخبار دریافتی مساوی بپنداریم. در ایالات متحده آمریکا نیز مانند سایر کشورها، بسیاری از مردم از فقدان شگفت آور تنوع در مطالب تلویزیونی و رسانه های مکتوب شکایت دارند.

امروز در اقتصاد سیاسی صنایع فرهنگی و رسانه ای نوعی «سانسور خاموش» وجود دارد و این خود یکی از مشخصات جالب جریان به اصطلاح جهانی سازی شده است. در این روند وجود تمرکزگرائی در سطح جهانی باعث محدود شدن عبور اطلاعات مفید و دانش و آگاهی از فیلترهای رسانه ای و اطلاعاتی و ارتباطی شده است. خطر اتکای محض به رسانه ها نیز در جریان جهانی شدن کاملا مشهود است و این خود طرف دیگر این سکه جهانی سازی است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد